مسجد جمکران، مسجدی واقع شده در ۶ کیلومتری شهر قم به طرف جادهٔ کاشان در نزدیکی روستای جمکران است.
واقعه ساخت مسجد به شیخ حسن بن مثله جمکرانی مربوط میشود، وی ادعا کرد که در بیداری با امام دوازدهم شیعیان، مهدی دیدار کرده است و حجت بن حسن دستور ساخت مسجد را به وی داده است.
در میان شیعیان بحثهای زیادی در خصوص ملاقات با امام زمان مطرح است. عدهای با استناد به روایاتی، آن را در خواب ممکن میدانند [۲]. دریافت نامه از مهدی پس از غیبت کبری نیز مورد قبول بسیاری از شیعیان است، آنچنانکه نامه و توقیع رسیده به شیخ مفید - حدود یک قرن پس از غیبت کبری - از نظر شیعیان مورد تردید واقع نشده است.
اما عدهای از جمله برخی از معاصرین، با استناد به نامهای که حجت بن حسن مهدی به آخرین نایب خویش ارسال نموده است، که شیعیان به توقیعناحیه مقدسه از آن نام میبرند، مشاهده امام زمان در بیداری را بر خلاف نامه منسوب به مهدی میدانند، در بخشی از این نامه[۳] آمده است:
غیبت کامل آغاز شد و پس از آن ظهوری نخواهد بود، مگر بفرمان خداوند[۴]...بزودی برخی از شیعیان من ادعا خواهند کرد که مرا دیدهاند، آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده مرا کند، دورغگوی و تهمت زننده است[۵]...
با اینحال عده بسیاری از جمله شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان و محدث نوری در کتاب خود[۶]، با ذکر سند، داستانهای بسیاری از ملاقات افراد با امام زمان نقل میکنند و با استناد به روایاتی، ملاقات با مهدی در بیداری را امکانپذیر میدانند. بهرحال این موضوع هنوز هم محل بحث و جدلهای فراوان روحانیون و اندیشمندان معاصر است.
همچنین داستانهای بسیاری از علماء بزرگ شیعیان همچون آیتالله بروجردی در تایید این مسجد و برتری آن نقل گردیده است.[۷]
حسن بن مثله جمکرانی در روایت مشهوری که بهنظر میآید تنها سند موجود و معتبر برای ساخت این مسجد باشد [۸] چنین میگوید:
من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند:برخیز و مولای خود، مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب نموده است.
آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی سی ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، خضر نبی علیهالسلام بود که مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدی علیهالسلام مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی میکند) بگو، این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمینهای دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانهای داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمیکنند
- فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانههایی برای آن قرار میدهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن (یکی از علمای قم) برو و به او بگو حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا نماید. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.
چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
- آنگاه امام(ع) فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.
- 'بزی در گله جعفر کاشانی است، آنرا خریداری کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق تعالی او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمکرانی میگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ علی المنذ ر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیهالسلام حدود بنای مسجد را نشان میداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصی به من گفت:
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسبها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان میآمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیهاللهارواحنا فداه شفا یافت. ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها میمالید، خدای تعالی او را شفای عاجل[سریع] میفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید.[۹]
- حسن به مثله، از جمکران نزد تو میآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.
بسیاری از شیعیان شب چهارشنبه از روزهای هفته و شب نیمه شعبان - تولد مهدی - از روزهای سال را به این مسجد میروند و اعمال آن را بجا میآورند. اعمال آن دو رکعت نماز تحیت مسجد است و دو رکعت نماز استغاثه به صاحب الزمان که به نماز امام زمان مشهور است به شیوهای خاص بجای آورده میشود.
نظرات شما عزیزان: